سفارش تبلیغ
صبا ویژن











عقب گرد

چند وقت پیش با شخصی صحبت می‌کردم که مهندس طراحی و ساخت یکی از کارخانه‌های نه چندان بزرگ است. ایشان اینگونه فتح باب کردند: "کاش این حلقه تحریم‌های اقتصادی هر روز تنگتر شود"! ابتدا فکر کردم که ایشان نیز طبق رسم دیرینه جامعه ما -در غر زدن -کنایه زدند و می خواهند عملکردها را مورد نقد قرار دهند؛ اما دیدم که نه، انگار جدی هست و عجیب هم پافشاری می‌کند.

می‌گفت:"از وقتی آمریکا و همه‌ی کشور‌‌های بزرگ صنعتی، هر کدام به نحوی ما را تحریم کرده‌اند و دست این دلال‌های واردات قطعات مورد نیاز کارخانه‌های صنعتی از خارج از کشور قطع شده، تعداد در خواست از کارخانه‌های ما به شدت افزایش یافته!" گفت: " البته این وسط افرادی که با دریافت پورسانت(رشوه!) از کارخانه‌های خارجی بازار مصرف در ایران درست می‌کردند، بیش از دیگران ضرر کردند و این صدای جلز و ولز که گاها شنیده می‌شود، ناشی از سوختن آنهاست." می‌گفت: "اسم کارخانه‌های خارجی در رفته وگرنه، نه جنس خوبی دارند و نه ضمانت خوبی می‌دهند. ما کالای مورد نیاز کارخانه‌ها را با قیمت به مراتب پایین تر نمونه خارجی آن درست می‌کنیم. کارخانه‌های خارجی اول پولش را می‌گیرد و بعد یک جنسی می‌دهد که نهایتا یکی دو سال ضمانت کار دارد اما کارخانه‌های داخلی ضمانتی که می‌دهد حداقل دو سال است و مقداری از پول قطعات را هم بعد از پایان دوره ضمانت می‌گیرد.الان هم که در تحریم هستیم و کارخانه‌ها مجبور هستند(!)به تولید داخل تکیه کنند ما هم مجبور شده‌ایم قطعات مهمتر و حرفه‌ای تر بزنیم، که این مستلزم این است که نیروی جدید و کارآمد استخدام کنیم و غیره.اما چون اسم خارجی ها خوب است و اسم ما بد، متاسفانه من با چشمان خودم دیده‌ام که بعضا جنس ساخت داخل را که به مراتب کار آمد تر و بهتر از نمونه خارجی اش است را، در بسته بندی های خارجی می‌دهند و به فروش می‌رسانند. چون مرغ همسایه غازه! یعنی هنوز فرهنگ خود اتکایی در بین مردم ما درست نشده و هنوز بعضی از مردم و مسئولین پی به این نکته نبرده‌اند که برای بهبود صنعت کشور بایستی تولیدی های ما مورد تشویق قرار بگیرند".

او همین طور از درد دل خود می‌گفت و من داشتم به این فکر می‌کردم، کاش علاوه بر تحریم سخت افزاری، تحریم نرم افزاری و فکری نیز می‌شدیم، کاش روزی راه‌های ورود تئوری‌ها و وحی های منزل غربی به روی ما بسته می‌شدند تا مراکز علمی ما مجبور می‌شدند که خودشان فکر کنند و خوشان نظریه بسازند، ما با این همه مواد اولیه و (متاسفانه)خام هنوز یاد نگرفته‌ایم که روی پای خودمان بایستیم. نظریاتی که غربی‌ها چندین ده سال پیش ارائه کرده اند و چون مسموم بود بالا آورده‌اند، و الان خود آنها دارند آن نظریات را به شدت رد می‌کنند، اساتید دانشگاههای ما همانها را وحی منزل تلقی می‌کنند. یادم می‌آید در دانشگاه یکی از اساتیدمان می‌گفت این ماشین زانتیا(تازه به بازار آمده بود)که ما الان می‌سازیم و می‌گوییم ساخت داخل است، ماشینهایی است که در فرانسه ده بیست سال پیش از مد افتاده! من نمی‌دانستم منبع این حرفها کجاست، اما کاش به او می‌گفتم: استاد این حرف بر فرض قبول، اما این نظریه جامعه مدنی که دائما سنگش را به سینه می‌زنی و بیشتر از قرآن و نهج البلاغه قبولش داری، همین نظرات را غربی ها الان منکر شده‌اند و کسانی را که بر این نظرات منسوخ پافشاری می‌کنند را مرتجع می‌دانند.

بگذریم، اما ای کاش واقعا تحریم فکری، فرهنگی هم می‌شدیم؟


نوشته شده در سه شنبه 89/9/2ساعت 12:42 صبح توسط نظرات ( ) |